Monday, June 6, 2011
همزاد پنداری
با دیسل احساس همزاد پنداری میکنم
دیسل صبح تا شب میره روی بلند ترین تیرک ایوون میشینه
اونجا درست جایی که احساس میکنه همه دنیا میبیننش
اخم میکنه و ادای شیر ها رو در میاره
اما! وقتی شبها میخواد بخوابه
تازه یادش میاد که شیر نیست!
اون فقط یه گربهء عقیم شدس
یه گربه ای که به نوازش نیاز داره
یه گربه ای که خودشو به یکی میچسبونه که دیگه احساس نا امنی نکنه
آره! من با دیسل احساس همزاد پنداری میکنم
photo by Mim abedi
Sunday, June 5, 2011
I know how does it feel Now
و خدایی که همه جا هوامو داشته
such a rush
تنهایی
Saturday, June 4, 2011
دیزل
Subscribe to:
Posts (Atom)